دنیای من و هستیم
دنیای من و هستیم

 
درباره وبلاگ

 

آخرين نوشته ها

 

نويسندگان

 

پيوند ها

 

آرشيو مطالب

 

پيوندهاي روزانه

 

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 84
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 367
بازدید کل : 183913
تعداد مطالب : 98
تعداد نظرات : 1251
تعداد آنلاین : 1

دوست دارم اسیسم
کد موس


 
موندم دیشب عروسی رفتم یا پارتی...؟!!!!

با کلی زورو التماس میکروفن رو گرفت که بخونه ایندفه کرم شادباش گرفته بود.گفت دیشب کلی خوندم بهم چیزی ندادین.دیگه نمیخونم اگه ندین.عمو کوچیکم گفتش:حرومت اون 2هزارتومنی که بهت دادم...پسر عموم ارگ رو خاموش کرد گفت:ای کلاش مال مردم خور،پس سهم من کو؟بالا کشیدی؟یالا بده.منم برای اینکه دعوا نشه یه دویست تومنی دادم بهشون گفتم:بقیشو بده.همه زدن زیره خنده.محمد شروع کرد حرف زدن:میخوام یه ترانه با مسما براتون بخونم.عموپیمان داد زد گفت:قرمه سبزی بهتره    -یکم صبر کنین چلو مرغم میخونم براتون. حالا داشت همه اینا رو تو میکروفن میگفت.باز همه زدن زیر خنده.بچه ها حالا همه صحنه رو تجسم کنین به اضافه اینکه فامیلای زن عموم هم بودن.ببینین چه آبروریزی کردیم همه باهم.بعدش که مراسم تموم شد برگشتیم خونه عمم واسه ناهار.داشتیم سفره رو جمع میکردیم که دختر عمم(عروس خانوم)دوباره اومد.تا محمد دیدش یه دفه خودشو هی میزد میگفت:از پنجره میندازیمت بیرون از در میای،از در میندازیمت از پنجره میای..چی میخوای از جونمون..باباهمه چی که دنبالت فرستادیم.(آخه از صبح 20بار این عروس محترم هی میومد هی میرفت)اینقد این حرکات رو بامزه انجام میداد که نگو.اصلا وقتی این بشر جایی باشه ما دل درد میگیریم از بس میخندیم.خلاصه کلی خندیدیم و خوش گذشت...

بچه ها پرستو دوستم که معرف حضورتون هست.میخوام یه سوتی باحال ازش بگم تو پست بعدیم از روز خواستگاریش که واسه آشنایی رفتن خونه پسره....

مثه همیشه با نظراتتون دلگرمم کنین جون جونیا...منتظرتونم هاااان.....

 

 

www.ehsa3.blogfa.com

یه زمانی خیلی سال پیش وقتی آدما ناراحت می شدن،یه چیزی از گوشه ی چشمشون مثله یه قطره میچکید

احساس قشنگی بود،ولی هیشکی اسمشو نمی دونست بعدن همه ی عاشقا جمع شدن اسم این قطررو گذاشتن اشک

اسم این احساسو گریه

گریه کن برای دردات گریه آواز جنونه

 

بااااااااااااااااااااااااااای

نظر فراموش نشه...

 

نمي دونم که چرا هر وقت به تو مي رسم ، نمي توانم از تو

بگويم. براي گفتنت واژه کم مي آورم. به هر حال ، بدان

که بيشتر از اين حرف ها و واژه ها برايم معنا مي دهي



شنبه 26 شهريور 1390برچسب:, توسط sogand